امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۷۳۲

۱

اینچنین تند که آن قلب‌شکن می‌آید

سهمی از غمزهٔ او در دل من می‌آید

۲

چه خطا رفت ندانم که بر ابرو زده چین؟

بهر آرا من آن ترک ختن می‌آید

۳

سخنی از دهنش گفتم و زد بر دهنم

بهر هیچ آن همه خواری و زدن می‌آید

۴

مستی و رندی و عاشق‌کشی و شیوه و ناز

هرچه گویند از آن تنگ‌دهن می‌آید

۵

به وفاداری او گشت تنم خاک و هنوز

نکهت دوستی او ز کفن می‌آید

۶

چشم بر هم زدی و گشت روان از نظرم

دور باشد که به یک چشم زدن می‌آید

۷

خسروا، شعر تو اسرار خدا نیست مگر؟

کز سخن‌های توام بوی حسن می‌آید

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد بیرامی
۱۳۹۹/۰۲/۲۱ - ۰۸:۲۳:۰۱
بیت:خسروا، شعر تو اسرار خدا نیست مگر؟کز سخنهای توام بوی حسن می آیدباید یه این شکل اصلاح شود:خسروا شعر تو اسرارِ خدای است مگرکز سخن های توام بوی حسن می آیدزیرا که امیر خسرو به تاثیر پذیری اش از شعر و هنر دوست و هم مسلک دیرینش امیر حسن دهلوی، اذعان می کند.