
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۷۴۲
۱
دانم، ای دوست که در خانه شرابت باشد
یک صراحی به من آور که صوابت باشد
۲
بو که بر دفع خمارم ز خم آری قدحی
چون نظر بر من مخمور خرابت باشد
۳
با من سوخته خور باده صافی چو خوری
جگر سوختگان بوی کبابت باشد
۴
خوی به دامن ز بناگوش سمن سای مگیر
تا به دامان قبا بوی گلابت باشد
۵
دل ربودی ز ره شعبده و عیاری
شیوه چشم خوشت سد عتابت باشد
۶
جور بر من مکن امروز که مظلوم توام
بکن اندیشه فردا که حسابت باشد
۷
آنچه از جور تو بر خسرو بیچاره گذشت
نکنی فکر که فردا چه جوابت باشد؟
نظرات