
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۷۴۸
۱
گر خم طره ز روی تو جدا خواهد شد
نام رخساره تو نام سما خواهد شد
۲
جعد زنجیر نمای تو بلایی ست کز او
پای دل بسته به زنجیر بلا خواهد شد
۳
زلف هم چون رسنت ماه سما را بگرفت
من ندانم که درین ماه چها خواهد شد
۴
حاجت آن است که من بر در تو کشته شوم
هیچگه حاجت این خسته روا خواهد شد؟
۵
زین کشاکش که تنت راست ببینی، خسرو
ناگهان بند ز بند تو جدا خواهد شد
نظرات