امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۷۵۸

۱

نشدش دل که دمی پهلوی ما بنشیند

گل هم آخر قدری پیش گیا بنشیند

۲

جان من یاد کن آن را که به بوی چو تویی

همه شب بر گذر باد صبا بنشیند

۳

کشی از غمزه، چه امید سلامت باشد

اندر آن سینه که آن تیر بلا بنشیند؟

۴

از تو صد درد نهان دارم و بیرون ندهم

تا همان درد تو بر جای دوا بنشیند

۵

ملک خوبیت فزون باد به عهدت، گرچه

فتنه یکدم نتواند که ز پا بنشیند

۶

آب شد خون دلم، شانه کن آن زلف آخر

مگر آن موی پریشان تو جا بنشیند

۷

تا بود باد جوانی به سر گلرویان

آتش سینه عاشق ز کجا بنشیند؟

۸

خاک شد در ره تو دیده و آن بخت نبود

که ز ره گرد تو بر سینه ما بنشیند

۹

جور می کن که سر از کوی وفا نتوان تافت

گر چه بر خسرو صد پاره جفا بنشیند

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۷۲

نظرات