
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۷۵۹
۱
اگر آن شاه دمی پیش گدا بنشیند
فتنه و غارت و خونریز و جفا بنشیند
۲
گر بیابد به دعا عاشق و دلخسته وصال
سالها بر در خلوت به دعا بنشیند
۳
چون قدم رنجه کند دوست به پرسیدن من
خانه تاریک و دلم تنگ، کجا بنشیند؟
۴
خانه دیده برفتیم ز نقش همه پاک
تا خیال رخ آن ترک ختا بنشیند
۵
جعد زلفین سمن سای تو در دور قمر
خضر وقت است که بر آب بقا بنشیند
۶
سرو بستان که به قامت علم افراشته است
چون ببیند قدت از باد هوا بنشیند
نظرات