
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۷۷۶
۱
باز یاد آن شبم دیوانه کرد
کان پسر با من به خواب افسانه کرد
۲
شد خراب این دیده و سلطان حسن
از کجا منزل درین ویرانه کرد؟
۳
کم مبادش مویی، ار چه زلف را
بهر آزار دل من شانه کرد
۴
شمع مهمان داشت چون پروانه را
مرغ بریانش هم از پروانه کرد
۵
جان من آن آشنا، گویی تویی
کو مرا از جان خود بیگانه کرد
۶
من نمی دانم که چون باشد پری
شکل تو باری مرا دیوانه کرد
۷
از دل خسرو چه پرسی حال، کو
قبله را در کار این بتخانه کرد
نظرات