
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۷۸۶
۱
آنچه بتوان، در غمت جان می کشد
تا بدان غایت که بتوان، می کشد
۲
می کشد خط بر مسلمانی لبت
وانگه از خون مسلمان می کشد
۳
دیده تا خط ترا بالای لب
باد خط بر آب حیوان می کشد
۴
حسن روز افزونت از اوج کمال
روی مه را داغ نقصان می کشد
۵
زلف کاید بر لبت، گویی که دیو
خاتم از دست سلیمان می کشد
۶
آنچه دل یک چند از زلفت کشید
از لب لعلت دو چندان می کشد
۷
گر ز شوخی تیر بر دل می زنی
خسرو بیچاره از جان می کشد
تصاویر و صوت

نظرات