امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۷۸۷

۱

ترک من چون تیر مژگان برکشد

ماه گردون را سپر در سر کشد

۲

در دلم تیرش ترازویی شود

وز درون سینه جان می برکشد

۳

چون رسن بازی کند زلفین او

گردن خورشید در چنبر کشد

۴

دل کنم بر آتش رویش کباب

چون لب میگون او ساغر کشد

۵

چشمت از مژگان چون نوک قلم

بر فسون جادوان خط در کشد

۶

راست گویی، مردم چشم من است

چون قبای آبگون در بر کشد

۷

خط طوطی رنگ او، یارب، کجاست؟

تا به منقار از لبش شکر کشد

۸

مست کرده نرگس غلتان او

وز مژه بر جان من خنجر کشد

۹

از لبت چون باده نوشان خیال

چشم خسرو خانه خمار شد

تصاویر و صوت

نظرات