
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۷۹۴
۱
هر که دل با دلربایی می نهد
خویشتن را در بلایی می نهد
۲
می خورد صد غوطه در دریای غم
چشم اگر بر آشنایی می نهد
۳
دلبرا، چابک سوار تو سنت
دلبری را دست و پایی می نهد
۴
تا سر زلف تو جای فتنه شد
فتنه هم خود را به جایی می نهد
۵
غمزه شوخت جراحت می کند
هر که را لعلت دوایی می نهد
۶
عاشقان را می کشی و لعل تو
هم بر ایشان خونبهایی می نهد
۷
کیست خسرو تا جفای خسروان
چون تو شاهی بر گدایی می نهد
نظرات