
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۸۰
۱
عشق از پی جان گرفت ما را
خلقی به زبان گرفت ما را
۲
خرسند به عافیت نبودیم
اینک حق آن گرفت ما را
۳
سرو قد او به ناز و فتنه
هر لحظه روان گرفت ما را
۴
ای دیده، چه ریزی از برون آب؟
کاین شعله به جان گرفت ما را
۵
همچون کایینه گیرد آتش
عشق تو چنان گرفت ما را
۶
ای خواب، برو که باز امشب
سودای فلان گرفت ما را
۷
گویند که مرگ طرفه خوابی ست
این خواب گران گرفت ما را
۸
ترسم که برون برد ز عالم
این غم که عنان گرفت ما را
۹
خندید بر اهل درد خسرو
درد دل شان گرفت ما را
تصاویر و صوت


نظرات
سپیدار