امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۸۰۵

۱

غمزه مردم کشی پرده صبرم درید

من نرسیدم بدو، کام به جانم رسید

۲

باد نه ام زین بلا چند توانم گریخت

سنگ نه ام، این جفا چند توانم کشید

۳

بی دلم، ای مردمان، توبه نخواهم شکست

عاشقم، ای دوستان، پند نخواهم شنید

۴

سوختم، این آه گرم چند نهانی کشم؟

گریه نخواهم گشاد، جامه نخواهم درید

۵

دل ز من آن روز برد کو به خوشی خفته بود

باد بر او می گذشت، موی سیه می برید

۶

دی که گشادی خدنگ، خوش پسرا، بر شکار

شب همه شب تا به روز در دل من می خلید

۷

بهر خدا رخ بپوش یا ز نظر دور مشو

کافت جان بیش ازین ما نتوانیم دید

۸

پیش خیال تو دوش از گله دل مرا

قصه به لب می گذشت، اشک برو می دوید

۹

در سر خسرو چنان شست خیالت که گر

کار به تیغ اوفتد، زو نتواند پرید

تصاویر و صوت

نظرات