
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۸۱
۱
گر چه بر بود عقل و دین مرا
بد مگویید نازنین مرا
۲
گوشش از بار در گران گشته ست
نشنود ناله حزین مرا
۳
آخر، ای باغبان، یکی بنمای
به من آن سرو راستین مرا
۴
کرمی می کند رقیب خنک
که بسوزد دل غمین مرا
۵
عشق در کار خوبرویان کن
زهد و تقوی و کفر و دین مرا
۶
دست در گل همی زنم، لیکن
خار می گیرد آستین مرا
۷
چشم من بود بر نگین دهانش
داد انگشتری نگین مرا
۸
سوخته بینمش، اگر اثریست
در سحر آه آتشین مرا
۹
خسروا، بگذر از سرم که ز اشک
بیم غرق است همنشین مرا
تصاویر و صوت

نظرات