
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۸۱۰
۱
دلبر من دوش که مهمان رسید
در شب هجرم مه تابان رسید
۲
ذره نم از چشمه خورشید یافت
مورچه را ملک سلیمان رسید
۳
سایه صفت پست شدم زیر پاش
چون به من آن سرو خرامان رسید
۴
زیستنم باد مبارک که باز
در تن مرده قدم جان رسید
۵
آتش دل کشته شد و من شدم
زنده چو آن چشمه حیوان رسید
۶
جلوه طاووس چرا ناورد
پر مگس کان شکرستان رسید؟
۷
گریه خسرو چو نگه کرد، گفت
خانه روم باز که باران رسید
نظرات