
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۸۵۴
۱
دل در هوایت، ای بت عیار، جان دهد
چون بلبلی که دور ز گلزار جان دهد
۲
از رشک زلف غالیه سای تو هر شبی
گر جان بود به نافه تاتار جان دهد
۳
ابرو دو تا شده ست بر آن چشم پر خمار
چون مشفقی که بر سر بیمار جان دهد
۴
ای ناخدای ترس، بران خسته رحم کن
کز شوق آن دو لعل شکربار جان دهد
۵
دامن کشان شبی به سر کوی من برآی
تادل به زیر پای تو ایثار جان دهد
۶
یارب تو جان به سرو سهی ده که در چمن
هر لحظه پیش آن قد و رفتار جان دهد
۷
خسرو به غمزه تو دهد جان چنان که کس
بر دست شحنگان ستمگار جان دهد
تصاویر و صوت

نظرات