امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۸۸۰

۱

مشتاق چون نظاره آن سیمبر کند

طاقت نهد به گوشه و آنگه نظر کند

۲

صورتگری نقش خود از جان کند سخن

چون روی او بدید سخن مختصر کند

۳

او پرده بگرفت، بگویید باد را

تا خان و مان گل همه زیر و زبر کند

۴

کنعان خراب گشت ز اخوان روزگار

باشد کسی که یوسف ما را خبر کند

۵

گویند دوستان دگر کن به جای او

من می کنم، اگر این دل بدخو به در کند

۶

دی پاره کرد سینه مجروح من سرش

در آدمی مگو که به دیوار اثر کند

۷

اندیشه من از دل خودکام خسرو است

صعب آتشی بود که سر از خاک در کند

تصاویر و صوت

نظرات