امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۸۸۵

۱

چشم فسونگر تو که داد فسون دهد

دانا زمام عقل به دست جنون دهد

۲

خونابه می خورم ز غم و گریه می کنم

آری، شراب گوهر هر کس برون دهد

۳

غم در دل و جگر خورد ار وی بدان بود

هر کو نهال را بدل آب خون دهد

۴

مست نشاط و عیش کجا گردد آدمی؟

دور فلک چو باده به جامش نگون دهد

۵

گفتی برون مده غم خود، چون نهان کنم؟

چون رنگ رخ گواهی حال درون دهد

۶

اجرای جور می کنمت بر خود، ای عجب

شیشه فروش سنگ به دیوانه چون دهد

۷

خسرو ز بهر آنکه خورد سنگ بر درت

خود را میان حلقه طفلان زبون دهد

تصاویر و صوت

نظرات