
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۰
۱
دیوانه کرد زلف تو در یک نظر مرا
فریاد ازان دو سلسله مشک تر مرا
۲
سنگین دل تو سخت تر از سنگ مرمر است
کوه غم است بر دل ازان سنگ، مر مرا
۳
دی غمزه تو کرد اشارت به سوی لب
تا بوسه ای دهد ز شکر خوبتر مرا
۴
رویت گل و لبت شکر و این عجب که نیست
جز درد سر به حاصل ازان گل شکر مرا
۵
گفتم لب ترا که مرا عشوه ای بده
از خود نداد عشوه کسی را مگر مرا
۶
چون من ترا درون دل خویش داشتم
آخر چه دشنه داشته ای در جگر مرا
۷
با خسروت شمار وصال است هر شبی
یک شب هم از طفیلی خسرو شمر مرا
تصاویر و صوت

نظرات