امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۹۰۸

۱

اگر ز حال من آن شوخ را خبر باشد

بسوزد ار دلش از سنگ سخت تر باشد

۲

حکایت من و او عشق نیست می دانم

که عشق دیگر و دیوانگی دگر باشد

۳

رو، ای نسیم صبا و از آن دو چشم سیاه

اگر نه کشتنیم، سهل یک نظر باشد

۴

ولی تو سنگدلی، کی دلم نگه داری؟

نه هر که سنگتراش است شیشه گر باشد

۵

اگر نمک چکد از چشمهای من زان شب

که دیده را خیال لبت اثر باشد

۶

ز گریه موی بر اندام من همی خیزد

گیا به خاستن آید، زمین چو تر باشد

۷

نمک چگونه نسایی به چشم من که مرا

به نوک هر مژه پرکاله جگر باشد

۸

بسوختی دل خسرو مگر نمی دانی

که آه سوخته عشق را اثر باشد

تصاویر و صوت

نظرات