
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۱۰
۱
کسی که عشق نورزد سیاه دل باشد
چو سر ز خاک لحد بر زند، خجل باشد
۲
کسی که سر ننهد در رهش، چه سر دارد؟
دلی که جان ندهد در غمش، چه دل باشد؟
۳
هوای دوست ز سر کی برون کند عاشق
هزار سال اگر زیر خشت و گل باشد
۴
ز هجر سلسله شوق منقطع نشود
مرا که رشته جان با تو متصل باشد
۵
اگر به تیغ جدایی مرا نخواهد کشت
بهل که تا بکشد کو ز من بحل باشد
نظرات