امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۹۱۲

۱

ز خانه دوش که آن غمزه زن برون آمد

هزار جان گرامی ز تن برون آمد

۲

نبرد کس دل آواره باز هر سویی

که بهر دیدن او مرد و زن برون آمد

۳

به زلف شانه همی کرد دی که چندین دل

شکسته بسته ز هر یک شکن برون آمد

۴

عجب بود که اگر من زیم در این نوروز

که سبزه تر او از سمن برون آمد

۵

شبم بگفت که چون نی بسوزمت ز نگاه

کجا وه از لبش این یک سخن برون آمد

۶

دمی ز خانه برون آکه بینمت ناگاه

که بهر دیدن من جان من برون آمد

۷

به عشق میرد خسرو، چه طرفه فالی بود؟

ز غیب کاین سخن از هر دهن برون آمد

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۳

نظرات