امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۹۱۴

۱

گل رسید و هرکسی سوی گلستان می‌رود

در چمن‌ها هر طرف سروی خرامان می‌رود

۲

شد جهان زنده به بوی گل، ولی من چون زیم

کز گلم بوی کسی می‌آید و جان می‌رود

۳

عاشقان گریان و مست ما که نوشش باد می

می به کف سوی چمن در عین باران می‌رود

۴

کوری آن دیده محروم باز آن نازنین

بر بساط نرگس تر مست و غلتان می‌رود

۵

گر چمن خواهی و فردوس، اینک اینک کوی دوست

خلق آواره کجا در باغ و بستان می‌رود؟

۶

وقت او خوش کش گل وصلی شکفت از روی دوست

سوی ما باری همیشه باد هجران می‌رود

۷

ای که سامان جویی از من، کی بود ثابت‌قدم؟

مست بیچاره که پای او پریشان می‌رود

۸

آنکه در پایش نزد خاری، کجا داند که چیست؟

درد او کش در ته هر موی پیکان می‌رود

۹

خسروا، بر خاک آسانی تپیدن دور نیست

هست دشوار آنکه او از دل نه آسان می‌رود

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۳۲۴

نظرات