
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۲
۱
باز مدار، ای پسر، غمزه نیم خواب را
تا نبرد به جادویی جان و دل خراب را
۲
از پی نقل مجلست هست بر آتشم جگر
چاشنیی نمی کنی گوشه این کباب را
۳
از مه و مشتری چرا دست نشوید آسمان
کاب بریخت روی تو چشمه آفتاب را
۴
دوش به خواب گوییم در بر من نشسته ای
معذرتی کنم کنون از دل و دیده خواب را
۵
بوسه بده که می رود هجرکشان به کشتنم
منتظر لب توام، باز بده جواب را
۶
کشتن ماست مستیت، ار چه شراب خورده ای
بهر خدا که سوی خود راه مده شراب را
۷
بهر چه می کشی، چو هست آخر این ندامتت
وه که رها نمی کند خوی تو این شتاب را
تصاویر و صوت

نظرات