
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۲۷
۱
جهان چه بینم، چون دیدنی نمیارزد
خوش است دهر به پرسیدنی نمیارزد
۲
از آنست خواب اجل چشم بند جمله جهان
که نقشهای جهان دیدنی نمیارزد
۳
مکن ز چرخ مدور گله، چو میدانی
که جور جام به جوریدنی نمیارزد
۴
مرو به درگه خلق جهان که در دنیا
همه متاع به کوبیدنی نمیارزد
۵
مخند شاه به زرهای زعفرانی رنگ
به جان تو که به خندیدنی نمیارزد
۶
هزار گونه گل است اندرین چمن، لیکن
چو بیوفاست، همه چیدنی نمیارزد
۷
مخور به رفق غم یار بیخرد، خسرو
که پشت گاو به خاریدنی نمیارزد
نظرات