امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۹۳۹

۱

نه بخت آنکه به موی تو راه خواهم کرد

ز خواب یا به خیالت نگاه خواهم کرد

۲

چنین که جان به لب آمد مرا ز درد فراق

شکیب سهل بود، چندگاه خواهم کرد

۳

چو هیچ قصه شبهای مات باور نیست

کنون ستاره و مه را گواه خواهم کرد

۴

نمی رود ز من آن آفت نظر ترسم

که عمر در سر این یک نگاه خواهم کرد

۵

بپوش چشم من و آب دیدگان امروز

که من نظاره آن کج کلاه خواهم کرد

۶

گذر چه می کنی آخر به سویم، ای ساقی

مکن که توبه عمرم تباه خواهم کرد

۷

ز بهر آنکه نبینم برابرت سایه

ز دود سینه جهانی سیاه خواهم کرد

۸

چرا مقابل روی تو می شود آخر؟

مبین در آینه، جانا، که آه خواهم کرد

۹

جفا که می رود امشب ز هجر بر خسرو

حکایت ار بزنم، صبحگاه خواهم کرد

تصاویر و صوت

نظرات