امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۹۴۳

۱

منم که تا زیم از عشق مست خواهم بود

به راه خوبان چون خاک پست خواهم بود

۲

چو عقل از سر تقوی ز دست رفت، کنون

شراب در سر و ساغر به دست خواهم بود

۳

کلید باده در انداخته به پرده دل

خدای تا در توبه نبست خواهم بود

۴

ببرد حسن بتان دینم، ای مسلمانان

چو هندوان پس از این بت پرست خواهم بود

۵

از اشتیاق تو در رنج، نیست خواهم شد

در آرزوی تو تا عمر هست، خواهم بود

۶

به سینه زن نه به دیده خدنگ غمزه، از آنک

ز دیده من به تماشای شست خواهم بود

۷

خط تو گفت در آغاز خاستن، کاینک

منم که فتنه اهل نشست خواهم بود

۸

دل از خط تو مرا گفت، رو به گلشن و باغ

که من به سایه آن خاک پست خواهم بود

۹

صلاح کاهش جان است، عشق خواهم باخت

فساد لذت عیش است، مست خواهم بود

۱۰

نگار من عمل زلف خود مرا فرمای

اگر چه روز و شب اندر شکست خواهم بود

۱۱

چو خورد هم به ازل جام عاشقی، خسرو

همیشه مست شراب الست خواهم بود

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۲۴

نظرات

user_image
آرمان
۱۳۹۵/۱۰/۱۳ - ۰۸:۲۷:۲۴
با توجه به وزن، مصراع دوم احتمالا به این صورت بوده:در آرزوی تو *تا* عمر هست خواهم بود