امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۹۴۸

۱

جماعتی که ز هم صحبتان جدا باشند

چگونه با خرد و صبر آشنا باشند

۲

هلاکت من بیچاره از کسانی پرس

که چندگه ز عزیزان خود جدا باشند

۳

ز بنده پرسی کاخر کجا همی باشی؟

ز خان و مان بدرافتادگان کجا باشند؟

۴

به شهر چون تو حریفی بلای توبه خلق

عجب ز زاهد و صوفی که پارسا باشند

۵

شراب صاف و سلامت ز بهر بیخبری ست

ولیک با خبران تشنه بلا باشند

۶

دلا، ز کرده خود سوختی، نمی گفتی

که خوبرویان البته بیوفا باشند

۷

بلای عشق بکش، خسروا، چو آن مرغان

که بند چنگل شاهین پادشا باشند

تصاویر و صوت

نظرات