
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۵۵
۱
در تو کسانی که نظر می کنند
هستی خود زیر و زبر می کنند
۲
صندل درد سر عشق است، آنک
خاک درت تکیه سر می کنند
۳
از پی بوی تو نفسهای من
خاصیت باد سحر می کنند
۴
خنده که بر من دو لبت می زنند
نرخ گل و شکل گهر می کنند
۵
تو لب خود شوی و بده، کین پس است
خلق که حلوا ز شکر می کنند
۶
توشه جگر پخته ام از بهر آنک
جان و دلم هر دو سفر می کنند
۷
عقل مرا کارفزایان عشق
کهنه درختی ست که بر می کنند
۸
پند که گویند به دلسوزیم
سوخته را سوخته تر می کنند
۹
خسرو، اگر سیر ز جان نیستند
خلق در آن رو چه نظر می کنند؟
نظرات