
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۵۹
۱
داد من آن بت طراز نداد
پاسخی نیز دلنواز نداد
۲
خواب ما را ببست و باز نکرد
دل ما را ببرد و باز نداد
۳
به کرشمه ندید سوی کسی
که به یک غمزه داد ناز نداد
۴
کرد راجع برات بوسه لبش
عارضش چون خط جواز نداد
۵
پسرا، سرو چون تو نتوان گفت
که کسی دل بدان دراز نداد
۶
بر منت دل نسوخت، گر چه مرا
عشق جز سوز جانگداز نداد
۷
بر منت دل نسوخت، گر چه مرا
عشق جز سوز جانگداز نداد
۸
لذت عیش و کارسازی بخت
از که جویم، چو کار ساز نداد؟
۹
تو چه دانی نیازمندی چیست؟
چون خدایت به کس نیاز نداد
۱۰
داد خسرو به عشق جان و هنوز
داد مردان پاکباز نداد
نظرات