
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۶۰
۱
داد خواهم، اگر بخواهی داد
خواهم از آه صبحگاهی داد
۲
جورکم کن، چو آرزوی ترا
بر دل من خدای شاهی داد
۳
خط تو از برای کشتن من
فتوی خون بیگناهی داد
۴
غم دل می نهفتم، آب دو چشم
در حق من به خون گواهی داد
۵
ای پسر، دیده سفید مرا
خال مشکین تو سیاهی داد
۶
سخن تست سلک مروارید
کابر نیسان ز مه به ماهی داد
۷
بوسه ای خواه بر من از لب خویش
وانگه از خاص خویش خواهی داد
نظرات