
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۶۷
۱
عشق تو هرگزم ز سر نرود
وز دل این آرزو به در نرود
۲
گر برآید ز دوریت صد سال
هم خیال تو از نظر نرود
۳
کمترک خفت و خیز، تا خورشید
پیش بالای بام بر نرود
۴
صبر من رفت، تا عدم برسید
گر بیایی تو پیشتر نرود
۵
بوسه ای ده که تشنگی شراب
هرگز از شربت دگر نرود
۶
آنکه او را لب تو بدخو کرد
آرزوی وی از شکر نرود
۷
چه کنم در دلت نمی گنجم؟
زانکه در سنگ موی در نرود
۸
گر سر از عشق می رود، گو رو
لیک باید که درد سر نرود
۹
خسروا، جان به شوق بخش که مرد
اندرین راه پر خطر نرود
تصاویر و صوت

نظرات