
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۸
۱
ساقیا، پیش آر جام با صفای خویش را
روی ما بین و به ما ده رونمای خویش را
۲
کف چو گنبدها کند هر دم صلای نوش کو
تا زهر گنبد صدا یابی صلای خویش را
۳
کبک رفتارا، یکی بخرام و پا بر لاله سای
بی حنا کن لعل پای لاله سای خویش را
۴
دی شدی در باغ و گل از بهر گرد افشاندنت
کرد صد پر کاله دامان قبای خویش را
۵
هر طرف بهر مبارک باد نوروز بهار
می فرستد گل به کف کرده صبای خویش را
۶
کبک کهساری، برو ای لاله، بر هر تیغ کوه
گام چندان زد که پر خون کرد پای خویش را
۷
یک دم امروز از چمن ما را به مجلس راه ده
تا ستانیم از تو جام با صفای خویش را
نظرات