امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۹۸۳

۱

دیده با تو چو هم نظر گردد

ناوک فتنه را سپر گردد

۲

هر که از درد عشق بی خبر است

چون ترا دید با خبر گردد

۳

زلف روزی که بر رخت گذرد

سایه از چاشت بیشتر گردد

۴

تا خیالت درون خانه بود

صبر می کن، برون در گردد

۵

کیمیایی ست آتش عشقت

که ازان روی بنده زر گردد

۶

قصه من دراز شد ز غمت

ور بگویم، درازتر گردد

۷

می خورم غم به یادت، اما زهر

کی به یاد شکرشکر گردد

۸

من ز برگشتن تو می میرم

زان نمیرم که عمر برگردد

۹

خسرو از کاهش تو شد نی خشک

بوسه ای ده که نیشکر گردد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
عمید بخت آزاد
۱۳۹۸/۰۵/۲۳ - ۱۲:۳۳:۰۰
با سلامقطعه ای از خوشنویسی میر علی را یافتم که ابیات این قطعه شعر را به گونه دیگری نوشته بود:من ز برگشتن تو می میرمچون نمیرم چو عمر برگرددخسرو از کاهشت چو نی شد خشکبوسهٔ ده که نیشکر گردد.من از این قطعه خوشنویسی در موزه مردم شناسی ارومیه عکس بر داشتم و ای کاش می‌شد که انرا با شما در اینجا به اشتراک گذاشت.