
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۸۶
۱
شیوه کان ترک ماهرو داند
قتل یاران مهرجو داند
۲
گر دلم خون کند، وگر سوزد
من کیم، زان اوست، او داند
۳
گل چه داند که درد بلبل چیست؟
او همین کار رنگ و بو داند
۴
شاهد مست گاه سنگ انداز
سر درویش را سبو داند
۵
هر که در عشق دیده را تر کرد
آب روی خود آب جو داند
۶
چند گویی دلت که دزدیده ست؟
بنده چشم ترا نکو داند
۷
بی زبان شد ز دیدنت خسرو
کاو همه کار گفتگو داند
نظرات