
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۹۰
۱
اگر آن ماه مهربان گردد
غم دل غمگسار جان گردد
۲
آنکه چون نامش آورم به زبان
همه اجزای من زبان گردد
۳
ور کنم یاد ناوک چشمش
مو بر اعضای من سنان گردد
۴
چون کنم نقش ابرویش بر دل
قد چون تیر من کمان گردد
۵
مه ز شرم جمال تو هر ماه
در حجاب عدم نهان گردد
۶
یارب، این آسیای دولابی
چند بر خون عاشقان گردد
۷
چون دلم با غم تو گوید راز
در میان خانه ترجمان گردد
۸
چون ز لعلت سخن کند خسرو
شکر از منطقش روان گردد
نظرات