
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۹۹۹
۱
مناز، ای بت چین، که چین هم نماند
قرار جهان اینچنین هم نماند
۲
به بحر غم ار عاشقان کشته گردند
شکر خنده نازنین هم نماند
۳
نه جم ماند اینجا، نه نقش نگینش
چه نقش نگین، بل نگین هم نماند
۴
نماند به چین هیچ بتخانه، آوخ
چه بتخانه چین که چین هم نماند
۵
به چرخ برین می کنی تکیه دایم
بر آنی که چرخ برین هم نماند
۶
چه مونس همی گیری از هر قرینی؟
که مونس نپاید، قرین هم نماند
۷
سخنگوی گر چند سحر آفرین است
سرانجام سحر آفرین هم نماند
۸
چو خسرو به جز نالش غم نمانده ست
از آن ترسم آن دم که این هم نماند
نظرات