
امیرخسرو دهلوی
بخش ۱۸ - غزل سرائی شکر در مجلس خسرو
۱
چه فرخ روزگاری باشد آن روز
که گردد هم نشین دو یار دل سوز
۲
همه سرمایهٔ عشرت مهیا
ز موج شادمانی دل چو دریا
۳
مراد و خوش دلی و کامرانی
نشاط عشق و آغاز جوانی
۴
کسی را کاین همه یک جا دهد دست
گر از دولت بنازد جای آن هست
۵
مرا کاین دولت امروز است در چنگ
به دولت چون ننوشم جام گلرنگ
۶
زمان چون رفت دیگر یافت نتوان
عنان زندگانی تافت نتوان
۷
بساکس کانده فردا کشیدند
که دی مردند و فردا را ندیدند
تصاویر و صوت

نظرات