
امیرخسرو دهلوی
بخش ۱۷ - شنیدن لیلی، آوازهای دف تزویج مجنون، و ازان حرارت سوخته شدن
۱
گویندهٔ این کهن فسانه
زان شعله چنین کشد زبانه
۲
کان شمع نهان گداز شب خیز
پروانه صفت بر آتش تیز
۳
کبکی که شکسته بال باشد
شاهین زندش چه حال باشد
۴
چون غم زده را در آن تحیر
از خوردن غم درونه شد پر
۵
بس کانده سینه شد فزونش
از دل به دهن رسید خونش
۶
تیمار دلش، به جان نگنجید
جان خود چه، که در جهان نگنجید
۷
شد در پی آنکه دل بکاود
وز غم قدری برون تراود
۸
کاغذ طلبید و خامه برداشت
ترتیب سواد نامه برداشت
۹
سودای جگر به نامه میریخت
خونابه ز نوک خامه میریخت
۱۰
کاغذ چو تمام شد، نوردش
از خون دو دیده مهر کردش
۱۱
وانگه طلبید قاصدی چست
کز باد به تک حریف میجست
۱۲
دادش که: ببر بر آن خرابش
باز آور به من رسان جوابش
۱۳
قاصد شد و آن صحیفه را برد
وآنجا که سپردنیست، بسپرد
۱۴
مجنون، که بدید نامهٔ دوست
میخواست برون فتادن از پوست
۱۵
دید از قلم جراحت انگیز
در دوده سرشته آتش تیز
تصاویر و صوت

نظرات
khalil moetamed
پاسخ: با تشکر، غیر از مورد «کاندر» و «سپرد دنیست» که به صورت «سپردنیست» تصحیح شد باقی موارد مطابق فرموده تصحیح شد.
khalil moetamed
حمیدرضا
رضا