
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۲۲ - پیام پدر
۱
ای سر از آئین وفا تافته !
وز تو دلم تافتگی یافته !
۲
گر چه به غیبت شدئی کینه توز
رنجه چهداری به حضورم هنوز
۳
با چو منی ، دور کن از سر منی
چون به صفت من توام و تو منی
۴
گر کمر کینه کنی استوار
پیش تو بیش از تو درایم به کار
۵
ور به مدارا کشد این گفت و گوی
نیز نتابم ز وفای تو روی
۶
لیک بشرطی که درین رای من
جای پدر گیرم و تو جای من
نظرات