
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۳۵ - صفت مناره
۱
شکل مناره چو ستونی ز سنگ
از پی سقف فلک شیشه رنگ
۲
آن که ز زر بر سرش افسرشده است
سنگ ز نزدیکی خور زر شده است
۳
سنجر سنگین که ستون سپهر
آمده از مهر و شده هم به مهر
۴
سنگ وی از بس که به خورشید شود
زو از خورشید عیاری نمود
۵
از پی بررفتن هفت آسمان
کرد زمین تا به فلک نرد بان
۶
گرد سرش کرد موذن چو گشت
قامتش از مسجد عیسی گذشت
۷
موذنش آن جا که اقامت کشید
قامت موذن نتواند رسید
۸
مسجد جامع ، زدرون ، چون بهشت
حوض ، زبیرون ، شده گوهر سرشت
نظرات