امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۴۳ - در وصف جویدن «پان در هند»

۱

بیره تنبول که صد برگ بست

چون گل صد برگ بیامد بدست

۲

نادره برگی چو گل بوستان

خوب‌ترین نعمت هندوستان

۳

تیز چو گوش فرس تیزخیز

صورت و معنی به صفت هر دو تیز

۴

تیزی ازو یافته گوش دگر

داد بهر گوش ز تیزی خبر

۵

پر رگ و در رگ نه نشانی ز خون

لیک هم از رگ دودش خون برون

۶

طرفه نباتی مکه چو شد در دهن

خونش چو حیوان بدر آید ز تن

۷

خوردن آن بوئی دهن کم کند

سستی دندان همه محکم کند

۸

سیر خورد گرسنه در دم شود

گرسنه را گرسنگی کم شود

۹

از در تعظیم فتاده به هند

صد در تعظیم گشاده به سند

۱۰

سرخی رویش ز سه خدمتگرش

چونه و فوفل شده رنگ آورش

۱۱

طرفه که با این سه شریکش به پس

مرتبه و نام همون راست بس

۱۲

گر چه که آبش به نوی هست بیش

کهنه شود بیش کند آب خویش

۱۳

گر چه که از آب شود زرد رو

لیک ز زردیش بود آبرو

۱۴

برگ که باشد به درختان فراخ

زود شود خشک چو افتد ز شاخ

۱۵

برگ عجب بین که گسسته ز بر

وز پس شش ماه بود تازه تر

۱۶

حرمتش از پیشگه و پائگاه

هم به گدا محترم و هم به شاه

تصاویر و صوت

نظرات