
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۴۷ - تخیل
۱
جوهری شام به سودا گری
کرده گهر پیش کش مشتری
۲
چرخ یکی حلقهٔ انگشترین
بر سر یک حلقه هزاران نگین
۳
با همه چون سایه شده هم نشست
یک تن و هر جا که بجوئیش هست
۴
گرم شود بر همه بی هیچ کین
پس ز حیا در رود اندر زمین
نظرات