
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۵۴ - تجرید
۱
خسرو من! بگذر از بن گفتگوی
نیکی خویش و بد مردم مگوی
۲
چشم تو از عیب تو دیدن تهی است
از دگری پرس که عیب تو چیست
۳
چشم بخود باز مکن چون خسان
بین سوی خود لیک به چشم کسان
۴
پیل طلب کرد، شه، پیل زور
کاورد آن بی نمکان را به شور
۵
همچو کمان پر خم و تیر از میان
تیر ستاده است و کمانش روان
۶
از رخ خود، پیش تو، خاقان چین
صورت چین کرده بروی زمین
نظرات