امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

بخش ۴ - حکایت زاهد و مزد طاعت

۱

زاهدی از خوان رضا توشه گیر

گشت ز غوغای جهان گوشه‌گیر

۲

شد ز بسی سجدهٔ پنهانیش

خاک زمین صندل پیشانیش

۳

تا به نود سال درین داوری

داشت ز توفیق خدا یاوری

۴

صبح دمی خضر ز خضرای دشت

سوی نهان خانهٔ رازش گذشت

۵

گفت ز علمی که مرا داده‌اند

معرفت هر دو سرا داده‌اند

۶

می نگرم کاین عمل صدق زای

می کنی و می نپذیرد خدای

۷

پیر ز حالت چو گلی بر شگفت

استنم از طرب افشاند و گفت

۸

گر نپذیرد ز من هیچ کس

آنکه نگه می‌کند آنم نه بس

۹

من عمل خویش کنم بنده وار

آن که خدائیست برانم چه کار

۱۰

خسرو اگر دین طلبی کار کن

طاعت یزدان کن و بسیار کن

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
یک نفر
۱۳۹۴/۰۵/۱۰ - ۱۴:۵۸:۴۵
سلامببخشید آقا معنی ((استنم)) در بیت هفتم چیه؟؟؟
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۵/۱۱ - ۱۳:۴۰:۱۱
بیت هفتغلط: استنمدرست: آستیآستی = آستین منبع = نسخه خطی