
امیرخسرو دهلوی
بخش ۶ - گلخنی و آتش عشق
۱
گلخنی کرد به شاهی نگاه
رفت دلش در خم گیسوی شاه
۲
شه چو به گرما به رسیدی فراز
سوخته برویش برابر نماز
۳
در رخ شه دیدی و بگریستی
گاه به مردی و گهی زیستی
۴
شاه در و دید و دریافتی
در دل از آن سوز اثر یافتی
۵
کردی از آن گریهٔ دزدیده جوش
خندهٔ دزدیده نهفتی بنوش
۶
روزی از آن غم که غانش گرفت
جذبهٔ عاشق رگ جانش گرفت
۷
رخش ز گرما به دگر سوی تافت
گرم سوی گلخنی خود شتافت
۸
گلخنی سوخته کان سوی دید
تاب نیاورد چو آن روی دید
۹
او شده زان سوی به نظاره غرق
سوی دگر شعله گرفتش چو برق
۱۰
سوخت ز تن نیمی و برخاست دود
او به تماشا ز خود آگه نبود
۱۱
سوختنش دید چو معشوق خام
تا به دود سوخته بود او تمام
۱۲
ای که بمیری ز تف یک شرار
لاف چو خسرو مزن از عشق یار
نظرات