
لبیبی
شمارهٔ ۴۶ - به شاهد لغت جخش، بمعنی علتی که از گلو مانند بادنجان برآید و درد نکند و اگر ببرند بیم هلاکت باشد و اکثر مردم گیلان و فرغانه را باشد
۱
از گردن او جخش در آویخته گوئی
خیکیست پر از باد در آویخته از بار
نظرات