
لبیبی
شمارهٔ ۸۴ - به شاهد لغت فرخو، بمعنی پاک کردن کشت و باغ، پیراستن تاک رز و گزین کردن کشت
۱
گر نیستت ستورچه باشد
خری بمزد گیر و همی رو
۲
مر کشت را خود افکن نیرو
رز را بدست خود کن فرخو
تصاویر و صوت

نظرات