
لبیبی
شمارهٔ ۲ - قطعهٔ منقول در تاریخ بیهقی
۱
کاروانی همی از ری به سوی دسکره شد
آب پیش آمد و مردم همه بر قنطره شد
۲
گله دزدان از دور بدیدند چو آن
هر یکی زیشان گفتی که یکی قسوره شد
۳
آنچه دزدان را رای آمد بردند و شدند
بد کسی نیز که با دزد همی یکسره شد
۴
رهروی بود در آن راه درم یافت بسی
چون توانگر شد گفتی سخنش نادره شد
۵
هرچه پرسیدند او را همه این بود جواب:
کاروانی زده شد کار گروهی سره شد
تصاویر و صوت

نظرات
نردشیر
احمدرضا ضیایی