وفایی مهابادی

وفایی مهابادی

شمارهٔ ۳۴

۱

رفتم کنارش امروز جا گوشواره‌ام داد

این تخت و بخت و دولت ماه ستاره‌ام داد

۲

صد شکر و شادمانی گیسو فکند یک سو

یک گوشه در گلستان راه نظاره‌ام داد

۳

من شکر این چه گویم؟ آورد پیش رویم

من یک دو بوسه گفتم، او بی‌شماره‌ام داد

۴

دستم گرفت و پایی آهسته بر سرم زد

جان بر در مقابل خلخال و یاره‌ام داد

۵

گفتم: لبت بگیرم، بگذارمت بمیرم

لب غنچه کرد و خندید، عمر دوباره‌ام داد

۶

چشم خوشش «وفایی» رسوای عالمم کرد

پیر مغان چه پنهان می آشکاره‌ام داد

تصاویر و صوت

نظرات