
وفایی مهابادی
شمارهٔ ۳۶
۱
جز سر زلف تو دل که راه ندارد
در همه عالم کس این پناه ندارد
۲
سر که نیارم به کس ز خاک در تو است
شاه نه شاه است اگر کلاه ندارد
۳
تا به خرابات چشم های تو ره برد
شیخ دگر میل خانقاه ندارد
۴
تکیه به روی تو کرده زلف تو پس چیست
کافر اگر در بهشت راه ندارد
۵
طلعت تو جای حیرت است به قامت
روز قیامت که مهر و ماه ندارد
۶
زلف ازان سوی برد دل، خط ازان سوی
چون تو شهی بی نسق سپاه ندارد
۷
بوسه ازان لب بده، به غمزه ازان چشم
فتوای پیر مغان گناه ندارد
۸
هر که تو خواهی بکش به غمزه به ابرو
دولت حسن تو دادخواه ندارد
نظرات