وفایی مهابادی

وفایی مهابادی

شمارهٔ ۴۷

۱

دل دیوانه ای دارم دمی بی غم نخواهد شد

سر شوریده ای دارم به سامان هم نخواهد شد

۲

دلارام من از روزی که آرام دلم برده

دلم یک دم نیارامد به من همدم نخواهد شد

۳

به زلف خویشتن حال دلم زیر و زبر کردی

چرا مهدر نباشد دل؟ چرا درهم نخواهد شد

۴

مگوی این اشک ریزی چیست اندر آستان من؟

-دل و دینم فدایت- کعبه بی زمزم نخواهد شد

۵

چو با بخت سعید من محمد گشته پشتیبان

یقین زخم دل دیوانه بی مرهم نخواهد شد

۶

«وفایی» گر شود سیراب از آن دریای حق، خوانی

تو حق گویی و می دانی ز دریا کم نخواهد شد

تصاویر و صوت

نظرات